یادداشت | نسبت شناسی جایگاه فقیه و استراتژیست
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، در نگاه ما به مسئله فقه، یکی از مهمترین خروجیهایی که میتوان از آن استفاده اجتماعی نیز برد، قواعد فقهی است. قاعده عبارت است از اصل و قانونی کلی که منشا و زیربنای استنباط قوانین دیگر باشد. از این اصول و قوانین در فقه و اصول به عنوان قواعد اصولی و فقهی تعبیر میشود.[1]
عده ای از متاخرین صاحب نظر در علم اصول قاعده فقهی را بر احکام عامی اطلاق کردهاند که ارتباط با مسائل فقهی بسیاری دارد. به همین خاطر تعریفی که از قواعد فقهی شده است میتواند به این تعریف اشاره کند: احکام عامه فقهیه تجری فی ابواب مختلفه، جریان دادن احکام عام فقهی در مسائل مختلف را به عنوان قواعد فقهی یاد میکنند.[2]
با توجه به نگاهی که نسبت به قواعد فقهی پیدا شد، ظرفیت بیان و اظهار نظر در ابواب مختلف را پیدا میکند و یک فقیه میتواند با وضع قواعد فقهی متعدد به عنوان قاعده اساسی زیربنای قانونی ایجاد کند و مسیر را برای توسعه فکری و اجرایی هموار سازد.
استراتژی نسخه غرب برای حکومت
واژه استراتژی از کلمه یونانی strategos گرفته شده است. استراتگوس یا استراتژ به معنای لشگر است.[3] استراتژی در معنای اصطلاحی جدید به این صورت تعریف میشود: «فن و علم توسعه و به کارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت هنگام جنگ و صلح به منظور تامین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست»[4]
فرآیند تبدیل سیاست policy به برنامه program طرحریزی نامیده میشود. طراح سیاست را ساختاربندی، زمانبندی و هزینهبندی مینماید. در این صورت طرح تهیه شده است. طرح مصوب را «برنامه» و برنامه غیر مصوب را طرح مینامند. [5]
«دکترین» به مثابه «روش»، معادل واژه «قاعده» است و به صورت «قواعد حاکم بر رفتار، بدون قدرت قانونی» تعریف و تبیین میشود، از سوی دیگر «دکترین» به مثابه «محتوا»، معادل واژه «یقین» است، و «تبیین چیستی و چرایی و چگونگی» هر پدیده را در بر میگیرد.
جایگاه فقیه در نگاه دینی
امام صادق علیه السلام فرمودند: مکتب ما و احادیث پدرم را چهار نفر زنده کردند، این چهار نفر عبارتند از: زراره، ابوبصیر، محمدبن مسلم و برید بن معاویه عجلی. اگر اینها نبودند کسی از تعالیم دین و مکتب پیامبر بهرهای نمییافت. این چند نفر حافظان دین بودند. آنان، از میان شیعیان زمان ما، نخستین کسانی بودند که با مکتب ما آشنا شدند و در رستاخیز نیز پیش از دیگران به ما خواهند پیوست.[6]
مهمترین وظیفه فقیه هموار سازی راه برای آشنایی مردم با اسلام و شیعه است. فقیه زمانی میتواند در مسیر روشن خویش حرکت کند که با نگاه اجتهادی خویش و با علم به زمان سیاست رفتاری خویش را نسبت به آینده دین روشن نماید و کاری کند تا پایههای دین محکمتر از قبل و استوارتر از قبل در شاکله خویش قرار بگیرد. به همین خاطر فقیه کاری نمیکند که اسلام دچار آسیب شود و تمام تلاش خویش را به تکثیر فرهنگ فقه جعفری پایدار میکند.
مرحوم نراقی معروفترین فقیهی است که درباره ولایت فقیه نظر قاطع صریح و روشنی دارد. اگر چه مرحوم صاحب جواهر در اعتقاد به ولایت فقیه، کمتر از ایشان نیست؛ قطعا صاحب جواهر هم با همین سعه معتقد است، بلکه میشود گفت همه فقهای شیعه از اولی الی زماننا هذا، نسبت به مسئله ولایت همین عقیده را داشتند، منتها برای آنها موضوعیت نداشته تا بیایند درباره سعه ولایت بحث کنند. انسان از مجموع فرمایشهای فقها، از زمان محقق حلی و حتی قبل از ایشان، به طور قطع چیزی غیر از اینها پیدا نمیکند، لیکن ایشان به صراحت این قضیه را اینطور قوی و خوب بحث کردهاند.[7]
استراتژیست غربگرا در مقابل فقیه برای طرحریزی
یکی از معروفترین چهره های استراتژیست در غرب هنری کسینجر است. از مهمترین فعالیتهای موفقیتآمیز کیسینجر میتوان به این موارد اشاره کرد: مذاکرات مربوط به محدودسازی سلاحهای استراتژیک میان آمریکا و شوروی که منجر به پیمان سالت شد. (۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲)، برقراری رابطه میان آمریکا و چین با اجرای سیاست معروف به دیپلماسی پینگ پنگ در ۱۹۷۲، نقش مؤثر در خاتمه بحران ویتنام که جایزه صلح نوبل مشترکی را برای او و له دوک تو طرف مذاکره ویتنامی او به ارمغان آورد.
هر استراتژیست به دنبال پیدا کردن مسیر جایگزین برای اجرای سیاستهای موفق کشور خود است. کسینجر نیز در این مسیر برای کشور خود «آمریکا» کارهای زیادی را انجام داده است و از مدیریت و برنامهریزی در جنگ ایران و عراق تا طرحریزی سیاسی برای کنترل جهان کارهایی است که از سوی او صورت گرفته است.
البته در سطح وسیعتر میتوان به هانگتینتون، فوکویا، تافلر و ... اشاره کرد. تمام این استراتژیستها در طول سالیان متمادی با تکیه بر مجریان موفق، طرحهایی را ارائه دادند که نتایج خوبی را برای آمریکا به همراه داشت. اندیشکدهها مکانی برای اندیشیدن پیرامون طرحها و برنامهها است.
اندیشکده اتاق جنگ غرب
هدف کلی اندیشکدهها رسیدن به تاثیرگذاری سیاسی است، یعنی همه تلاششان بر آن است تا جامعه را مغلوب اندیشه خود کنند. البته دونالد ایبلسون، دانشمند علوم سیاسی درباره کار اندیشکدهها معتقد است: «بستهبندی مجدد و فروش ایدهها به تصمیمسازان و افکار عمومی هستند.»[8]
پس هر اندیشکدهای باید شیوه برنامه ریزی برای رسیدن به تاثیرگذاری بهتر را طراحی نماید. وقتی آنچه در آرزوی رسیدن به آن است –تغییر دادن چهارچوب افراد در نگاه به مسائل، خلق ایدههای جدید برای سیاست عمومی یا ایجاد حوزههای جدید دانش – ماهیتا بلند مدت است و فقط پس از سالها میتوان اثرگذاری آن را ارزیابی کرد؟
روث لوین، پژوهشگر سابق مرکز توسعه جهانی و پژوهشگر فعلی بنیاد هیولت، بر این باور است که «گام کلیدی در کار این است که فکر کنیم نتیجه کار چه باید باشد و بایستی برای رسیدن به این نتیجه چه گامهایی را برداشت.»[9]
جمع بندی
بدون شک حجم فعالیتهای فقیه بیش از یک استراتژیست غربی است و نسبت شناسی میان این دو نگاه، راهی را برای ما باز میکند تا خلاءها و نقاط ضعف اجتماعی خویش را پیدا کنیم. مهمترین کار برای ما برای رسیدن به تمدن شیعی و اسلامی و جستجوی مسیر درست برای تمدن نوین اسلامی است که با تلاش و اندیشه فقهی میتوان بدان رسید.
فقه نقطه قوت اجرا است و فلسفه، اصول و سایر علوم به کمک این علم خواهند آمد تا با کمک اندیشههای دیگر در این باب به نتیجه درست دست پیدا کند. البته باید توجه کرد که حکمت مهمترین زیربنای رسیدن فقه به نقطه اجرا است و پشتوانه علوم عقلی نباشد، نمیتواند به این مسیر رهنمون یابد. /۹۱۸/ی۷۰۲/س
علی اصغر سیاحت
منابع
مکارم شیرازی، ناصر، القواعد الفقهیه، ج1،ناشر مدرسه الامیرالمومنین، شوال 1410ه.ق، الطبعه الثانیه
ملکی اصفهانی، مجتبی، فرهنگ اصطلاحات اصول، قم، انتشارات عالمه، 1381، چاپ اول
کالینز، جان، استراتژی بزرگ، ترجمه ی کوروش بایندر، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1383، چاپ اول
علی بابایی، علامرضا، فرهنگ علوم سیاسی، 4ج، ج1، نشر پخش ویس، 1369
سلی، اندرو، راهنمای راهبردی اندیشکده ها برای رسیدن به تاثیر گذاری سیاسی، مترجم بهزاد احمدی
باقری کبوروق، علی، کلیات و مبانی جنگ و استراتژی، نشر بین المللی، 1370
پاورقی
[1] ملکی اصفهانی،1381، ص 9
[2] مکارم شیرازی، 1410 ه.ق، ص 23
[3] غلامرضا علی بابایی، 4ج، ج1، ص42
[4] علی باقری کبوروق، 1370، ص198
[5] جان کالینز، 1383، ص496
[6] شیخ طوسی، اختیار معرفه الرجال (مشهور به رجال کشی)، تصحیح و تعلیق: حسن المصطفوی، مشهد، دانشگاه مشهد، ص 136 و 137 (حدیث شماره 219)
[7] تنظیم شده از بیانات مقام معظم رهبری، 1391، ولایت و حکومت، ص 270
[8]آندرو سلی ، ص 16
[9] همان، ص 17 و 18